آسمون تموم نمیشه..
برای بودن بهانه کم نیست
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, توسط ارغوانی |

گاهی آدمها می روند...

نه برای اینکه دلایل بودن شان کم شده است..

به این دلیل که آنقدر کوچک اند

که..

تحمل حجم بالای محبت_ تورا ندارند..

*او که رفتنی ست..بگذار برود!*

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:, توسط ارغوانی |

این مرد خودپرست

این دیو این رهاشده از بند مست مست

ایستاده روبروی منو خیره در منست..

گفتم به خویشتن:

آیا توان رستنم از این نگاه هست؟

مشتی زدم به سینه ی او...

ناگهان دریغ!!

آیینه ی تمام قد روبرو شکست....

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:, توسط ارغوانی |

داری میری یه جای دور

ستاره هات بدون نور

سرعت کم سوت قطار

یه جای تنگ و بی عبور

یه پیچ پرخطر تو راه

خیره شدن چشام به ماه

خیلی دلم تنگه برات

به وسعت یک پر کاه..

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, توسط ارغوانی |

یه شب خوب تو آسمون یه ستاره چشمک زنون

خندید و گفت کنارتم تا آخرش تا پای جون

ستاره ی قشنگی بود آروم و ناز و مهربون

ستاره شد عشق من و منم شدم عاشق اون

اما زیاد طول نکشید عشق من و ستاره جون

ماهه اومد ستاره رو دزدید و برد نامهربون

ستاره رفت با رفتنش منم شدم بی همزبون

حالا شبا به یاد اون چشم میدوزم به آسمون

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.